کادر فنی شجاع،اجازه مداخله به بازیکن را نمی دهد!
امیر قلعه نویی را از دیر باز می شناسیم و به توانایی های او واقف هستیم. سالها پیش که ایروانی ریاست هیات مدیره استقلال را عهده دار بود و قریب هم مدیر عاملی این باشگاه را در اختیار داشت، دو نفر کاندیدای مربیگری این باشگاه بودند. حسن روشن که در آن مقطع در باشگاه الاهلی امارات مسئولیتی خطیر داشت و نفربعدی امیر قلعه نویی بود. روشن برای قطع ارتباط با باشگاه اماراتی مشکلاتی داشت. در این میان اسامی نفرات دیگری هم مطرح بود.
به واسطه همکاری نزدیک با قریب و شناختی که از ظرفیت و توان فنی و قدرت هدایت قلعه نویی داشتیم در مقام مشورت، حضور وی را به جهات مختلف به سود استقلال می دانستیم.
امیر بفوریت با مدیریت باشگاه به توافق رسید و اولین جلسه را با حضور پنج، شش بازیکن در ورزشگاه مرغوبکار برگزار کرد. ماحصل این جمع فنی و مدیریتی،قهرمانی استقلال در لیگ برتر بود و…
این مقدمه را بدان جهت قلمی کردم تا تاکید کنم، راهبرد درست و مشی صحیح در مدیریت با موفقیت همراه خواهد شد.
متاسفانه از روز نخست شیوه هدایت و راهبری تیم ملی و چیدمان کادر فنی نادرست، غیر اصولی و ناهمگون بود. در بحث مدیریت و سرپرستی تیم از روز اول ایرادات اساسی وجود داشت. حضور محمد نبی به عنوان نایب رئیس فدراسیون در نیمکت تیم ملی به عنوان سرپرست به جهات مختلف دارای اشکال بود. در کادر فنی هم دستیاران قلعه نویی به بدترین شیوه برگزیده شدند( به جهت حضور چهل و اندی ساله در عرصه رسانه و کارشناسی فوتبال به صراحت به توان علمی و تجربی الهویی، رحمان رضایی، آندو تیموریان و دیگر نفراتی که با قلعه نویی کار می کنند وقوف کامل دارم. تک تک این نفرات برای ما قابل احترام هستند).
اما باید جایگاه افراد را برای سکان هدایت تیمهای بزرگ بدرستی ترسیم کرد. برای انتخاب نفرات در تیم ملی باب دوستی ها، رفاقت ها و برخی مصلحت اندیشی ها نباید دخالت داشته باشد. در این زمینه از روز نخست به این انتخاب ها نقد جدی داشتم . در جلسه ای که بعد از جام ملتهای آسیا برگزار شد، در جمع همکاران و کارشناسان به دو نکته کلیدی برای تصدی مربیان تیم ملی اشاره داشتم( اول نفوذ کلام و بعد قدرت انتقال). موضوعاتی که در مسابقات چهار جانبه در امارات به ویژه در بحث پنالتی ها پیش آمد، دقیقا از نبود قدرت لازم برای احاطه بر بازیکنان و حفظ شاکله تیم حکایت داشت. قبل از آن هم مصاحبه شجاع خلیل زاده و جسارت به هواداران مطرح شد و سپس اظهارات مداخله گرایانه مهدی طارمی فضای فوتبالی را تحت تاثیر قرار داد. باید پرسید کادر فنی و دستیاران قلعه نویی در این شرایط چه وظایفی داشتند و در تنگناها چه کمکی به سرمربی کرده اند؟ زمانی که بازیکن لژیونر تیم ،توانایی و تجربه خود را بالاتر از مربی می داند، در تصمیم گیری ها مداخله می کند. نمونه عینی این ماجرا را در جابجایی نفرات در زدن پنالتی ها دیدیم! البته این موضوع واضح و روشن در زمین مسابقه بود که در معرض دید هواداران قرار گرفت، از مابقی برنامه ها و تصمیمات پشت پرده خبر نداریم. مصاحبه تند طارمی بعد از پایان مسابقه هم به وضوح از نبود راهبرد درست در تیم ملی حکایت می کند.
این روش غلط، قطعا خسارت بار است و باعث شکاف بین هواداران با بازیکنان و کادر فنی تیم ملی خواهد شد. اعتقاد داریم رییس فدراسیون به عنوان نماینده مردم در این پست خطیر، باید بر نحوه اداره تیم تا جام جهانی نظارت دقیق داشته باشد. کادر سرپرستی و فنی و حتی مدیران رسانه ای تیم نیازمند تغییرات جدی است. حضور دو فرد به عنوان مدیریت رسانه در هیچ جای دنیا مسبوق به سابقه نیست و… در کنار آن باید با پدیده بازیکن محوری مقابله کرد. بازیکن سالاری در تیم ملی پذیرفتنی نیست و باید ریشه آن خشکانده شود. تیم ملی نیاز به اتحاد،انسجام و همبستگی گروهی دارد. مدیریت و کادر فنی در ایجاد این گفتمان وظایف اصلی را عهده دار هستند.
قلعه نویی باید با شجاعت و قاطعیت این شرایط را در تیم ملی ایجاد کند. نفرات حاضر و دستیاران فعلی کمک حال او نبوده و از جام ملتها تا مسابقات چهار جانبه به وضوح عدم توانایی ها ی خود را نشان داده اند. اصرار در نگهداشت این نفرات به زیان قلعه نویی است. این توصیه مشفقانه ما به سرمربی است.باید او این تصمیم شجاعانه را اتخاذ کند. موضوع دیگر اتمام حجت با بازیکنان تیم ملی است.حتی می توان میثاق نامه ای تهیه و تمام شروط و وظایف افراد را در آن گنجاند و به عنوان مطالبه حاکمبت و مردم به تایید بازیکنان رساند.
افرادی که با این مشی و روش مخالفت دارند، باید کنار گذاشت. درست مانند پرویز دهداری که پایبند نظم و انضباط و عقاید خود بود و با بازیکن سالاری مقابله کرد.