در سوگ بهترین سنگین وزن تاریخ کشتی ایران؛

کسی از دل سوخته‌اش خبر نداشت

کشتی ایران، یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان خود را از دست داد. رضا سوخته‌سرایی، مردی که سال‌ها بر سکوی افتخار ایستاد و همزمان بار رنج و محرومیت را در دل خود پنهان کرد.

سوخته‌سرایی تنها یک قهرمان سنگین‌وزن نبود؛ او تجسمی از صبر، غیرت و غرور بود. مدال‌های آسیایی و جهانی‌اش گواهی روشن بر توانایی‌های بی‌پایان اوست، اما بزرگ‌ترین صحنه زندگی‌اش هرگز رقم نخورد. در سال‌هایی که در اوج قدرت و آمادگی قرار داشت، تحریم المپیک‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ رؤیای دیرینه‌اش را بر باد داد. رؤیایی که می‌توانست با ایستادن او بر سکوی قهرمانی المپیک، تحقق یابد و کشتی ایران را به طلایی‌ترین لحظه‌های تاریخش برساند.

او هیچ‌گاه از این درد سخنی نگفت. کسی از دل سوخته‌اش خبر نداشت. اما آن حسرت بزرگ، در چشمانش پیدا بود؛ در برق نگاهش وقتی از روزهای از دست‌رفته یاد می‌کرد.بدتر از آن غم فرزندی بود که در جوانی پدر را سیاه‌پوش مرگ نابهنگام خود کرده بود.

رضا سوخته‌سرایی را باید در قاب دیگری دید؛ نه فقط بر تشک کشتی، بلکه در میدان انسانیت. پهلوانی که پرچمداری کاروان ایران در سه دوره بازی‌های آسیایی را تجربه کرد، اما در زندگی ساده و بی‌ادعایش، همان اندازه بزرگ و پرافتخار بود. او وقتی درگیر بیماری مهلک قلبی و‌کلیوی اش شد و وزن و یال و کوپالش را از دست داد کمتر در جمع دوستان آفتابی می شد. اما آنقدر با معرفت و مهربان بود که در مراسمات ختم و یادبود عزیزان تا پای مسجد هم می آمد و در ماشین می نشست، تا احترام درگذشته و بازماندگان را حفظ کرده باشد. امروز کشتی ایران داغدار است. بعد از مرگ امامعلی حبیبی این بار رضای سوخته دل را از دست داده ایم. کسی که رقابت ‌و رفاقتش با پهلوان علیرضا سلیمانی تبدیل به یکی از جاودانه ترین صحنه های تاریخ کشتی ایران شده است.دو پهلوان بزرگی که مهم‌ترین رویداد زندگی ورزشی شان در اوج قدرت و قهرمانی را از دست رفته دیدند.تحریم المپیک مسکو و لس آنجلس و عدم شرکت در مسابقات مختلف جهانی آن سال‌ها بیشتر از هر قهرمان دیگری برای سوخته سرایی و سلیمانی تلخ و ناگوار بود. آن هم در روز هایی که الکساندر مدوید قهرمان پر آوازه کشتی دنیا در مورد رضا سوخته سرایی این مرد نقره ای میادین جهانی ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲ گفته بود؛ رقیبی برای او نمی شناسم! او به گواه بسیاری از کارشناسان بهترین سنگین وزن تاریخ کشتی ایران بود که به جبر روزگار تن داده و به حق واقعی اش در ورزش نرسید. به جرأت می توان گفت اگر سوخته سرایی و سلیمانی در روزگار دیگری و تحت مدیریت رئیس فدراسیونی مثل دبیر که امکانات زیر ساختی ایده آلی برای کشتی گیران فراهم آورده و حمایت همه جانبه ای از قهرمانان تحت پوشش فدراسیون کشتی دارد کشتی می گرفتند حداقل ده مدال خوشرنگ جهانی و المپیک در خورجین افتخارات هر کدام‌شان چشم نوازی می کرد. افسوس که زمان به عقب بر نمی گردد و این دو قهرمان و پهلوان نامدار، چهره در نقاب خاک کشیده اند.
روحشان قرین رحمت و یادشان تا همیشه ماندگار

https://vvarzesh.ir/?p=13527

دیدگاه خود را بنویسید