ضعف ساختار، عامل تشدید فساد!

سیر صنعتی شدن و مدرنیزه شدن ورزش ایران با الگو گرفتن از جامعه غرب بدون توجه به ظرفیت و رشد و دامنه فراگیر آن آغاز شد، اما صنعت ورزش ایران با توجه به وابستگی شدید به سیاست گذاری دولتی و کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص، خصوصا سرازیر شدن نیروی انسانی به ظاهر فرهنگی نه ورزشی از آموزش و پرورش با نگاه تفکر فرهنگی فقط در حد بهره برداری مقطعی رشد کرد. در سال های اولیه بنا به ضرورت رسیدگی به نیازها و درخواستهای مستقیم مخاطبین ورزش حرفه ای و در جهت پاسخ به نیازهای مقطعی معطوف شد. و هیچگاه خواستگاه تحصیلکردگان علوم ورزشی نبود و بعضا ماموریت جامعه ورزش دانشگاهی به آن با مقاومت روبرو می شد.
پس از تغییر ساختار سازمان به وزارت و در واقع ادغام دو سازمان، نوعی کوچک سازی با حد انتظار فراتر از توانایی شکل گرفت. در مرحله بازسازی تشکیلات متأسفانه مسئولین امر دچار نوعی غرور خود فریفته شدند. و تاکنون نیز این باخت تشکیلاتی خصوصا در توجه خاص به توسعه زیرساخت، تجهیزات و کالاهای ورزشی نشد، که دلایل آن به طور خلاصه به شرح زیر است:
۱_ اولویت هر پروژه ورزشی، به تولید رسانیدن آن و سپس افزایش یا حفظ سطح تولید یا خدمات است. از این رو در کلیه مجتمع های ورزشی، بهره برداری چند وجهی و پوشش حداکثری رشته های ورزشی جنبه فرعی داشته و اصولاً در وظایف مجری و بهره بردار، پروژه ساخت تجهیزات گنجانده نمی شود. بنابراین در آن زمان تمام توجه شرکت توسعه و تجهیز به راه اندازی پروژه ها و پاسخ به نیازهای ضروری مسئولین معطوف بود و مجالی برای پرداختن به اموری مانند توجه به فرهنگ بوم یا آمایش سرزمین فراهم نبود.

۲_ صنعت ورزش ایران از نظر مکانی با قطب های ورزشی فاصله زیادی دارد. عمده ترین قطب های ورزشی کشور در زمینه ساخت تجهیزات شهرهاى تهران، اصفهان، تبریز و مشهد هستند که به دلیل رسوب دانش فنی در زمینه نگهداری تجهیزات در این مناطق، شاهد خارج شدن اغلب اماکن از سرویس دهی شده اند.

۳_ به علت ضعف دانش فنی و عدم شناخت عمیق از اصول نگهداری تجهیزات و به عبارت دیگر به دلیل احساس عدم نیاز به استفاده از تکنولوژی های پیشرفته در ساخت تجهیزات و کمبود نیروی انسانی تحصیل کرده، بهره برداران علاقه ای به همکاری در بهسازی و استفاده از تجهیزات داخلی در نگهداری و پیشگیری از فرسودگی نداشتند.

۴_ در سال‌های اخیر اماکن ورزشی بجای احساس جدی در بازسازی و نگهداری خواستگاه صاحبان قدرت و سرمایه در زمینه بهره برداری حداکثری متمرکز شده بودند. زیرا نگاه گذرا و تغییرات پی در پی در پست های سازمانی این بخش تعهد خدمت به وظیفه سازمانی در حفظ زیرساخت‌های ورزشی را کاهش داد.
۵_ ضعف ساختاری خصوصا پس از شکل گیری وزارت ورزش در اداره بخش هایی از این وزارتخانه بصورت هیات مدیره ای و قالب شرکتی باعث عدم نظارت سیستم دولتی بر عملکرد شرکت توسعه و تجهیز گردیده و مدیرعامل خود را ملزم به پاسخگویی هیات مدیره می‌داند تا ساختار دولتی.
۶_ وزارت ورزش تنها ساختار وزارتی بدون سازمان تحت پوشش در ایران است. همین عامل باعث صدمات بسیاری در بخش زیرساخت، جوانان، تحکیم خانواده جوان، ازدواج و فرزندآوری و به عبارتی ساختار منفک از وظایف ذاتی خود گردیده است.
۷_ با توجه به رشد نامتقارن رشته های ورزشی در ایران، در بسیاری از رشته های ورزشی فقط سطح حرفه ای وجود دارد و در کنار آن ساختار فدراسیون‌هایی که صرفا وظیفه خود را اعزام برون مرزی می‌دانند و پوشش جمع محدودی از نفرات با دامنه سنی بالا، در برخی از این فدراسیون ها به دلیل عدم توسعه پایه ای بستری رعایت رشد فرزندان روسای فدراسیونها و بعضا فرصتی برای عرض اندام خ ورزشکاران سایر رشته های ورزشی و در این میان فرصت محدود هر رئیس فدراسیون نیز در راهیابی خویشاوندان در ترکیب تیم های ملی حائز توجه و اهمیت است.
۸_ وزارت ورزش در مقطع کنونی به جای فسادزدایی و سرگرم شدن به شیطنت ها می بایست به فکر اصلاح ساختار و توسعه نهضت پاسخگویی بر اساس راهبرد هر ساختار باشد. امروزه جای چند سازمان در بدنه وزارت ورزش خالی است، واگذاری(تفویض) برخی از وظایف سازمانی به فدراسیونها از اشتباهات استراتژیک وزارت ورزش بوده است.
۹_ تحلیل بنیادی وزارت ورزش از ساختار تا عملکرد و از ورزش پرورشی و تربیتی تا ورزش حرفه ای، نیازمند زمان وافی و کافی است که در این مجال نمی گنجد، به امید فردایی رشدیافته برای ورزش کشور.

https://vvarzesh.ir/?p=2015

دیدگاه خود را بنویسید