مكاتب مدیریت و فرا انتظارات تحولی در ورزش

آنچه امروزه در مدیریت کلان ورزش کشور رقم می خورد با رویکرد نظریه‌های مدیریت کلاسیک و در جهت حفظ وضع موجود و دستیابی به حداکثر کارایی با ظرفیت های فعلی در سازمان می‌باشد. کلاسیک‌ها به سازمان رسمی توجه دارند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر می‌دانند. دیدگاه‌های کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد است و برای آن هویت مستقل قائل نیستند. لذا در چنین سیستمی تحول معنا و مفهوم ندارد بسیاری از مفسران و تحلیل گران حوزه ورزش وقت ارزشمند و زیادی را صرف پرداختن به دلایل موفقیت یا ناکامی در عرصه ورزش اختصاص می دهند و ریشه بسیاری از آنها را در نوع مدیریت بر ورزش می دانند، فشارهای سیاسی بر وزرا، تغییرات مکرر روسای فدراسیون ها، مربیان و… اما: *آیا مشکل اساسی ورزش کشور در نوع مدیریت است؟*
با آنکه سبک مدیریتی در ورزش ایران از شیوه بروکراسی عبور کرده است و یا بعضا این سبک بصورت جزیره ای در برخی از زیرساختارها برقرار است اما آیا در دنیای مدرن و صنعت متحول ورزش به دنبال پیاده سازی سبک تلفیقی و تحول آفرین بوده ایم؟ چنبره سیاست بر ورزش کشورها و میزان نفوذ و تسلط تفکرات و عقاید حاکم بر نظام مشروع همیشه عاملی موثر با نگاه مثبت(سازنده) یا منفی(مخرب و یا محدودکننده) در همسان سازی جامعه ورزش با تحولات جهانی بوده است. بیان این نکته از جهت نفوذ این نوع تفکر با مدیریت کلاسیک است که بعضا اجازه پیاده سازی روشهای مدیریت علمی را نمی دهد،
• شعار مديريت علمي:
• انتخاب بهترين روش براي انجام هر کار
• شيوه هاي لازم براي تعيين بهترين روش انجام کار:
• مطالعات زمان و حرکت
• سرپرستي تخصصي
• و انگيزه هاي فردي است.
در زیر ساختارهای وزارت ورزش (فدراسیون ها) شاید بتوان سراغی از مدیریت علمی را جویا شد. تحولات مثبت و سازنده ای که تاثیرات زود بازده آن بعضا برای همگان و دوستداران برخی از رشته های ورزشی در داخل نمایان گشت و برای خود نیز صاحب گفتمان ملی و بین المللی شد. اما دوام و پایداری آن در پرسش یا مفهوم زیر تجلی می یابد:
*تلفیق ورزش با تحولات پیشران جهانی با مفهوم و رویکرد پایداری زمانی قابل احصا است که تفکرات حاکم بر نظام ارزشی آن جامعه را با خود همراه سازد*
در نظريه مديريت اداري نیز فعاليت سازمان در چهارچوب فعاليت‌هاي مديريتي بر مبنای توانايي‌هاي خاص مديريت و توانايي‌هاي فني و تخصصي استوار است. حال با نگاه اجمالی بر تحولات داخل و خارج، *کدام سبک مدیریت بر ورزش کشور می تواند پاسخگوی نیاز داخل، تحولات جهانی و انتظارات ورزشکاران و عموم مخاطبین ورزش کشور باشد؟ آیا مشکل اساسی سبک مدیریتی است؟ پیشران های فرهنگی و انتظارات مقام های عالی با این سبک مدیریت قابل تحقق است؟ مدیریت زمان در برنامه ریزی فعلی که کند هم به نظر می رسد افقی دو ساله را می نگرد یا ۶ ساله؟ و سوال اخر اینکه آیا تجربه را تجربه کردن خطاست؟*

https://vvarzesh.ir/?p=2551

دیدگاه خود را بنویسید