
حسرت، ميراث شوم نامديران!
امروز و فردا را باید برای هزاران طرفدار فوتبال این سرزمین (از کودک تا کهنسال ) که آرزوی دیدن ستاره پرتقالی دنیای فوتبال را دارند، روزهای حسرت نامید. برای علاقهمندانی که حضور و بازی ستارهای چون رونالدو در لیگ فوتبال ایران به ذهن شان هم خطور نمیکند تا رویاپردازی کنند، حتی فرصت تماشای محدود و لحظهای هم از آنها سلب شده است. با عبور از مقوله فقدان سیاستهای توسعهای و عدم بهرهمندی از ظرفیتهای موجود، که آرزوی برخورداری جامعه ورزشدوست ایران از یک لیگ حرفهای و جذب ستارههای ورزشی بینالمللی را به محاق برده و شادی و نشاط را بر دل جوانان و نوجوانان ما حرام ساخته، از دیگر جنبههای این مسئله نباید غافل ماند و آنها را ذهن دور ساخت. حال که با پریشانحالی، پذیرفتهایم با وجود مدیریت لجام گسیخته و تفکرات غیر تخصصی حاکم بر ورزش کشور باید طوق حسرت بر گردن بیاویزیم و از رالی توسعه ورزش در منطقه دور بمانیم، چرا با عاملان هدررفت فرصتهای حداقلی هم برخورد نمی شود.؟! آنهایی که با خطاهای فردی، خسارت عمومی و زیان ملی به بار میآورند و بدون پاسخگویی و مجازات، پیوسته از یک صندلی به صندلی دیگر در ترددند. از آنجا که سیستم پرسشگری و پاسخ خواهی در ساختار مدیریت ورزش کشور از کار افتاده، حداقل جامعه دچار فراموشی و غفلت نشود تا مرزی میان خادمان و افرادی که با تعرض به حقوق شهروندی، خیر عمومی را به استخدام بی کفایتی و مقام پرستی خود در میآورند، شفاف باقی بماند و این رنجها عامل هوشیاری و درس آموزی برای آینده ورزش باشد. ورزشی که در اثر غیبت شایستهسالاری و گمشدهای به نام رضایت ذینفعان، گویی خنجر به پهلو دارد و هر بار که بخواهد قامت راست کند و خاصیت نشاط بخشی خود را به جوانان این دیار هدیه دهد، این زخمها توان او را گرفته و امان او را می برند. مادامی که سایه تحولات فکری و چتر شایسته سالاری بر قلمرو مدیریت ورزش کشور مسلط نشود؛ ورزش، جامعهای بدون سر خواهد بود و چرخه ضعف و تکرار آن از کار نمیافتد…میراث شوم نامدیران!