ناکامی فوتبال وزخم کهنه ای که سر باز کرد!

ناکامی فوتبال ایران برابر قطر اگرچه تلخ و ناگوار بود اما این حسن را داشت تا یکبار دیگر واقعیت های پر طرفدارترین رشته ورزشی ما را آشکار کند. واقعیت هایی چون نبود زیرساخت های کافی، فقدان سیستم اصولی و نقشه راه درست، برخورد احساسی و بعضا سیاسی با پدیده ورزش، مشکلات سخت و نرم افزاری، بودجه اندک و مواردی از این دست که مانع پیشرفت ورزش هستند. شکست فوتبال ما اگرچه برای علاقه مندان این ورزش پرطرفدار تلخ و گزنده بود اما مانع از آن شد تا مسئولین ورزش در باد پیروزی کاذب، بر روی رسالت واقعی خود مبنی بر ترمیم زیرساخت ها، رفع مشکلات سیستماتیک ، اعمال حکمرانی منطقی و ترسیم نقشه راه خاک بپاشند . این شکست به ما آموخت از سیستمی که در اداره امور فدراسیون های ورزشی با چالش های متعدد روبرو و علی رغم هزینه های کلان فرهنگی، کمترین توفیق را در این زمینه داشته توقع موفقیت دور از ذهن خواهد بود. به خاطر داشته باشیم ژاپنی ها و کره هم در مسابقات آسیایی قطر شکست خوردند اما به جای حاشیه پردازی و مقصر جلوه دادن زمین و زمان، وعده جبران اشتباهات در آینده را دادند. از منظر دیگر، شکست فوتبال درجام ملت های آسیا تلنگری بود تا دست اندرکاران ورزش را از خواب غفلت بیدار و به آنان یاد آور شود بازی های المپیک نزدیک است. اگر برای رسیدن به موفقیت در این میدان بزرگ نقشه راهی نداشته باشند در پاریس هم قافیه را خواهیم باخت. هیاهوی فوتبال به ما یادآور شد اوضاع ورزش چندان خوب نیست و با سازوکار موجود نمی توان انتظار زیادی برای بهبود آن داشت. بدیهی است که این ضعف و مشکلات صرفا منحصر به فوتبال و بخش  فنی و تکنیکی این رشته نمی شود بلکه ورزش ما در ابعاد مختلف از جمله اعمال مدیریت و حکمرانی  نیز دچار چالش و مخاطره است. خودمختاری و عدم تمکین مسئولین برخی فدراسیون های ورزشی در قبال خواست و نظر سیاست های مدیران بالادستی نمونه روشنی از چالش مدیریتی در ورزش کشور است. کار به جایی رسیده که مسیولین ورزش امکان اعمال نظارت بر همین مجموعه های تحت مدیریت خود را ندارند. نتیجه این نظارت ناپذیری و اداره سلیقه ای برخی فدراسیون ها حکایت از حکمرانی جزیره ای در ورزش دارد. تزلزل رفتار برخی از مدیران ورزش در قبال خودمختاری تعدادی از دست اندرکاران فدرسیون ها اصحاب رسانه و کارشناسان مستقل را هم دچار تردید کرده است. وقتی نقدهای کارشناسی و حتی ارائه مدارک مستند مبنی بر تخلف معدودی از مدیران فدراسیون ها با مماشات و بی توجهی مسئولین ورزش مواجه می شود باید هم اهل رسانه دچار تردید شوند. به هنوان مثال در مقطعی،رسانه ها بطور مشخص در مورد عملکرد پر ابهام رییس یک فدراسیون و تخلفات  وی گفتند و نوشتند اما مسئولین وقت ورزش جای اینکه موضوع را پی گیری کنند با بی تفاوتی در یک انتخابات پر حرف و حدیث مسیر ریاست همان فرد را در فدراسیون مورد نظر مهیا کردند. مدت ها گذشت تا اینکه حکم قضایی بر عملکرد ناصواب رییس همان فدراسیون مهر تایید زد و مشخص شد حضور وی در راس مدیریت مجموعه موصوف نادرست بوده است.  رییس فدراسیون دیگر که طی دوران مسئولیت خود حاشیه های فراوانی داشت سال ها با  مسیولین ریز و درشت ورزش جنگید و در نهایت نیز آقایان به جای اینکه مانع ادامه حاشیه سازی و خسارت زدن وی به ورزش باشند بر ادامه ریاست وی رضایت دادند. در رابطه با همین موضوع نیز رسانه ها هر آنچه لازم بود گفتند و نوشتند اما با انفعال مسئولین ورزش و عقب نشینی آنها نقد رسانه ها و روشنگری آنها ابتر ماند گزیدن. اوضاع فرهنگی ورزش هم دست کمی از بخش مدیریت و اجرا ندارد. جنگ تن به تن اخیر طی مسابقات لیگ والیبال، درگیری های فوتبالیست ها در پایان بازی با قطر، درگیری های مشابه طی مسابقات کشتی و موارد بسیار دیگر، حکایت از این واقعیت دارد که ما در عرصه فرهنگ سازی ورزش نیز پسرفت داشته ایم. ذکر موارد فوق تنها اشاره کوتاهی است به آشفته بازار ورزش و اینکه با توجه به فضای موجود و مسیری که طی می شود امکان دستیابی به نقطه مطلوب دشوار خواهد بود. پیشتر در ارتباط با عملکرد سلیقه ای در ورزش و عدم نظارت مراجع بالادستی بر سیاست های چالش برانگیز و حاشیه ساز اشاره شد.بی گمان یکی از آفت های ضعف عملکرد رشته های مختلف ورزش و فدراسیون ها اتخاذ سیاست هایی است که با مشی و دکترین کلی ورزش مغایرت دارد.  کار به جایی رسیده که برخی از روسای فدراسیون ها بدون توجه به رسالت و ماموریتی که بر عهده گرفته اند گمان دارند انتخابات به مفهوم فتح فدراسیون مورد نظر است لذا از همان ابتدا سعی در تحکیم استحکامات برای چهار سال دوم ریاست هستند بی آنکه به رسالتی که بر دوش دارند بیندیشند.بی رودربایستی باید اذعان کرد سازوکار موجود ورزش چشم انداز روشنی برای آینده ارائه نمی کند.

https://vvarzesh.ir/?p=4065

دیدگاه خود را بنویسید